رویای کـشتیهای پرنـده.

ایده اولیه هواپیمابرهای هوابرد به نخستین دهههای قرن بیستم باز میگردد. در آن سالها، هواپیماها ماشینهای ابتدایی و سادهای بودند که برد چندانی نداشتند. ایده اصلی حمل هوایی هواپیماها توسط هواگردهایی بزرگتر ماحصل نبود امکان سوختگیری هوایی در آن سالها بود؛ امکانی که تا اواخر دهه ۱۹۴۰/۱۳۲۰ محقق نشد.

کشتیهای هوایی ماکون و آکرون شاید تنها زپلینهای هواپیمابر عملیاتی دنیا بودند که توان حمل تا ۵ هواپیمای کورتیس اف ۹ سی را در آشیانه داخلی خود داشتند
کشتیهای هوایی از جمله نخستین ماشینهای پرندهای بودند که برای حمل هواپیماهای کوچک به همراه خود استفاده شدند. نیروی دریایی ایالات متحده اولین و میشود گفت تنها نهادی بود که ایده استفاده از کشتیهای هوایی بزرگ (زپلین) را به عنوان هواپیمابرهای هوابرد در عمل آزمایش کرد. در آن زمان ارتش آمریکا دو کشتی هوایی در اختیار داشت که هر کدام برای حمل پنج هواپیما زیر بدنه خود اصلاح شده بودند. هدف اصلی از حمل این جنگندههای کوچک در حقیقت انجام عملیاتهای شناسایی و از آن مهمتر ایجاد سیستمی مثل تاکسی هوایی برای حمل و نقل افراد میان کشتی ها و شهرهایی بود که در طول مسیر پرواز قرار داشتند. تجربیات اول پرواز هواپیماها از زیر کشتیهای هوایی موفقیت آمیز بود.
با اینحال خود کشتیهای هوایی امنیت کافی نداشتند و همین موضوع هم خیلی زود به عمر کوتاه ارتباط میان هواپیماها و کشتیهای هوایی پایان داد.
در طول همین سالها اما در اتحاد جماهیر شوروی ایده سادهتری ابداع شد که در عمل موفقیت بیشتری هم داشت؛ برنامهای که از خیلی جهات مقدمهای بود برای آنچه بعدها به مفهوم بنیادین هواپیمابرهای هوابرد تبدیل شد. انستیتوی آزمایشهای علمی نیروی هوایی شوروی در آن زمان روی برنامهای کار میکرد موسوم به زونو(Zveno) که هدف آن اصلاح بمبافکنهای بزرگ به منظور حمل جنگندههای کوچک به سوی اهدافی دورتر از برد معمول این هواپیماها بود. مهندسان روس به این منظور چند بمبافکن بزرگ تی.بی۳ را طوری اصلاح کرده بودند که میتوانستند دو تا پنج جنگنده بمبافکن کوچک را زیر یا روی بالهای خود حمل کنند؛ البته بهشرطی که نیروی پیشران مورد نیاز برای برخاستن توسط تمام هواپیماها تامین میشد. این طرح خیلی جدی از سوی ارتش مورد توجه قرار نگرفت. با این حال در جریان عملیات بمباران پل رود دانوب در رومانی در طول جنگ جهانی دوم با موفقیت مورد استفاده قرار گرفت.
کمی بعد در اواسط جنگ جهانی، شرکت آلمانی دایملر ایده طراحی هواپیماهای هواپیمابر دوربردی را مطرح کرد که میتوانستند تا پنج جت بمبافکن را زیر بال و بدنه خود تا فاصله ۱۷ هزار کیلومتری حمل کنند. این طرح که البته هیچگاه مجالی برای تحقق نیافت، در چارچوب پروژه بمبافکن آمریکا مطرح شده بود؛ برنامهای که با پشتیبانی هیتلر ساخت روشی مناسب به منظور رساندن بمبافکنهای آلمانی به خاک اصلی آمریکا در آینده جنگ را بررسی میکرد. البته آلمانیها برنامههای جاهطلبانه بیشتری با ترکیبهایی از این دست داشتند که بیشتر آنها در مرحله طرحهای مفهومی به دلایل مختلف لغو میشد. با این حال چنین برنامهای را خیلی محدود برای حمل هواپیماهای پرشده با مواد منفجره توسط هواپیماهای سرنشین دار آزمایش کردند که البته باز هم موفقیتآمیز نبود.
تحول
با شروع جنگ سرد و آغاز رقابت اتمی میان شرق و غرب، موضوع افزایش برد و محافظت از بمبافکنها بار دیگر اهمیت پیدا کرد. در این زمان ایالات متحده خیلی جدی امکان حمل بمبافکنهای سبک اتمی به سوی سرزمینهای مرکزی شوروی و تجهیز بمبافکنهای اتمی با جنگندههای کوچک اسکورت به منظور آمادگی برای جنگ جهانی سوم را بررسی کرد.

XF85 Goblin
جنگندههای ایکس اف ۸۵ مشهورترین هواپیمایی بود که برای حمل داخل هواپیماهای بزرگتر تکامل پیدا کرد. کابین این جنگنده چهار متری آنقدر کوچک بود که تنها افرادی که قدی کمتر از ۱۷۵ سانتیمتر داشتند میتوانستند در آن مستقر شوند کنترل هواپیما هم در عمل بسیار مشکل بود و مهارت بالایی هم برای بازیابی توسط هواپیمای مادر را طلب میکرد. در طول نخستین آزمایش شیشه محافظ کابین و کلاه خلبان در اثر برخورد با قلاب بازیابی هواپیما کنده شدند و خلبان ناچار شد هواپیما را که به خاطر بازیابی هوایی ارابه فرود نداشت بدون ارابه به زمین بنشاند.
در این میان نزدیکترین نمونه به ایده هواپیمابرهای هوابرد توسط شرکت مکدانل در اواخر دهه ۱۹۴۰/۱۳۲۰ آزمایش شد و شامل پرتاب و بازیابی جنگندههای دفاعی کوچکی بود موسوم به «ایکس اف-۸۵ گوبلین» (XF85 Goblin) که از محفظه بمب بمبافکنهای بزرگ بی ۳۶ رها میشد و میتوانست از طریق یک قلاب مجددا به هواپیما بازگردد. هر بمبافکن میتوانست تا سه فروند جنگنده کوچک گوبلین را به عنوان اسکورت همراه خود حمل کند. طرح اولیه گوبلین در پایان دهه ۱۹۴۰/۱۳۲۰ آزمایش شد؛ حتی جنگندههای کوچک XF-85 هم آزمایش پروازیشان را پشت سر گذاشتند. اما پس از روشن شدن مشکلات بازیابی هواپیما ناشی از جریان گردابی هوا در اطراف بال و بدنه بمبافکنها و همچنین مهارت بالای مورد نیاز خلبان برای بازیابی موفق توسط هواپیمای مادر برنامه به طور کلی لغو شد. علاوه بر این بازده ضعیف کارایی و خصوصیات نامناسب جنگنده در لغو این برنامه نقش موثری داشتند.
اما داستان هواپیمابرها به اینجا ختم نشد. بعدها در پروژههای فایکون و تام تام نیروی هوایی آمریکا مجددا بختش را روی امکان حمل یک یا دو جنگنده اف-۸۴ نصب شده زیر بدنه یا چسبیده به نوک بالهای بمبافکنها آزمود. ولی درنهایت پرواز اولین جتهای دوربرد در اواسط دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ و تکامل امکان سوختگیری هوایی رسما به پروژههای نظامی از این دست خاتمه داد.
با این حال مفهوم هواپیمابرهای هوابرد برای حمل پروژههای آزمایشی به حیات خود ادامه داد؛ موضوعی که بعدها در تست پروازی شاتل انترپرایز سوار بر بوئینگ ۷۴۷نقش ویژهای داشت؛ درعینحال شوروی هم برای آزمایش پرتاب و جابهجایی شاتل بوران، آنتونوف ۲۲۵ بزرگترین هواپیمای باری جهان را توسعه داد. امروزه مشهورترین هواپیمابرهای هوابرد دنیا سری هواپیماهای وایت نایت (شوالیه سفید) ویرجین گالاکتیک هستند که برای حمل و پرتاب ماهوارهها و فضاپیماهای خصوصی این شرکت به سوی مدار زمین استفاده میشوند و احتمالا در آینده شاهد پرواز هواگردهای مشابه بیشتری از این دست خواهیم بود.